كيانكيان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

تجربيات مادرانه وكيان رضا و شایان

زندگي كيان

ناز پسر خوشگلم چند روزه كه داري البته با كمي سختي، ميگي بلو بلو(برو برو) بيا بيا. حرف زدنت وقتي قشنگ تر مي شه كه عصباني مي شي. كلماتي كه ميگي: بلو ووووبا(برو بابا) نمي(با فتح ن. نمك) نام( با كسر م. نامرد اين را بابايي به تو ياد داده) م م( با فتح م. مامان و مي مي) بابا امي(با فتح ا. امير طاهر) دد( با فتح د. بيرون يا در در) مي مي( وقتي عصباني مي شي و خيلي گرسنه اسمشو درست تلفظ مي كني والا هميشه ميگي م م) نه نه( با فتح ن.تازه ياد گرفتي و براي وقتي نميخواي كاري را انجام بدي بيشتر استفاده مي كني.) نمنه نمنه نمنه (آهنگي است كه وقتي شادي مي خوني.) پ( با فتح پ. پتو) ب (با فتح ب. بالش) م(با فتح م.از قبل از يك سالگي ميگفتي ...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

كيان شيطون مامان، هروقت ميريم خونه ماماني، سريع ميره سراغ جاكفشي و كفشها رو در مياره ياهم با شدت در جاكفشي رو باز و بسته ميكنه. كه خيلي خطرناكه و ممكنه دستش لاي در گير كنه. واسه همين هم دايي فرهاد دستگيره جاكفشي را جدا كرد و حالا خودشون هر وقت ميخوان كفش بردارن با كلي زحمت با ناخن بايد در رو باز كنن.تاريخ عكس (24.11.2012)   ...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

كيان عزيزم تو حالا خيلي از حرف ها را به راحتي مي تواني بگويي. بلووو(برو). بيا. بگي(بگير). بيده(بده) به مامان من ميگي مامانايي( ماماني) به با با بزرگ هم مي گي بابايي. فا( فرهاد). ماني ( مهدي). آدا(آيدا). پتو. شوا(شلوار)نمالو(نرمالو. عروسك سگ با مزه اي موقع خواي بغل مي گيري.)نمك(نرمك . عروسك خرسي كه موقع خواب بغل مي گيري.) وقتي مي گم وقت خوابه بريم بخوابيم .ميگي: اوم نمالو . نمك. مي مي. هميشه در حال شيرخوردني. واي ديگه منو خوردي. اصلا مي مي را رها نميكني. از بس م مي مي خوري ديگه ضعف مي كنم. از خواب كه بيدار مي شي فقط مي گي مامان. اول آروم بعد كه جواب ندم بلند و بلند تر و بعد گريه. تا پنج هم مي توني بشمري. مي گم يك مي گي دو. ميگ...
31 فروردين 1392